-
۱۰۶۹
«به نام خدا»
مراسم نوروز:
خیلی سال پیش در شهر بشرویه خیابانی به نام عیدگاه وجود داشته است که نام کنونی آن خیابان حجت است. و روز اول تا پنجم عید نوروز مردم شهر در آنجا تجمع پیدا می کرده اند. مردان جوان تپه ای خاکی ساخته و از روی آن می پریده اند و زنان نیز با پوست پیاز، کاه، جوهر و... تخم مرغ رنگ می کردند و سپس به انجام یک بازی می پرداختند در این بازی یک زن باید تخم مرغ خود را در دست می گرفت و زنان دیگر تخم مرغ هایشان را به ترتیب به آن می زدند هر وقت تخم مرغ یکی می شکست او می باخت و باید بعنوان جایزه یک تخم مرغ رنگی زیبا به طرف مقابل هدیه می داد. مردان همچنین بازی سه مچی را انجام می دادند مچ یک قسمت از بدن گوسفند است که بعد از ذبح از ناحیه پای گوسفند آنرا در می آورند و بعد از شستشو از آن برای بازی استفاده می کردند بدین ترتیب که یک نفر سه عدد مچ را به هوا می انداخته است اگر یکسان روی زمین می افتاد صاحب آن برنده می شود و اگر نایکسان بود طرف مقابل می برد. میتوان مچ را به تاس نیز تشبیه کرد فرض کنید 3 عدد تاس را روی زمین بندازید و اگر عدد یکسانی درآمد شما برنده می شوید. یکی دیگر از بازی های محبوب مردم گردو بازی بوده است که در این ایام زمانیکه مردم دور هم جمع می شده اند انجام می دادند.
"گردوبازی"
این بازی به صورت گروهی وپسرانه است و در فضای باز انجام می شود هریک از بازیکنان بر اساس قرار قبلی در حالیکه تعدادی گردو در دست دارند با قرار دادن دو یا سه عدد گردو روی هم یعنی به تعداد افراد بازیکن گردو در کنار هم قرار میدهند.
هریک از بازیکنان یک عد د گردوبزرگتر از گردوهای چیده شده در میدان بازی که اصطلاحاً "شقه" مینامند برای ضربه زدن به گردوهای چیده شده در دست دارند شروع کننده بازی که در فاصله 4 الی 5 متری مکان قرار گرفتن گردوها ایستاده است با شیر خط کردن تعیین گردیده بازی را با نشانه گرفتن با شقهای که در دست دارد شروع میکنند.
اگر توانست گردوها را با ضربهزدن ازداخل دایرهای که گردوها چیده شده خارج کند تمامی گردوها را تصاحب میکند یعنی برنده تمامی گردوها میشود و افراد بازیکن مجدداً گردو خودشان را داخل مکان بازی میچینند در این مرحله برنده بازی علاوه بر گردوی که همراه با دیگر بازی کنان داخل میدان بازی قرار میداد یک جفت بیشتر از دیگر بازیکنان در "مته" مکان بازی می چیند در این مرحله نیز برنده بازی، آغاز کننده بازی است در هر مرحله از بازی تعداد ی از گردوها در مکان بازی باقی می ماند ونفرات بعدی بترتیب بازی را ادامه می دهند.
بازیکنان بخاطر هیجان بخشیدن بازی در هر دوره از بازی سعی میکنند تعد اد جفتهای گردو را بیشتر کنند بدین ترتیب بازی ادامه پیدا می کند. در پایان بازی هریک از بازیکنانی که بیشترین گردو را بدست آورندآن فرد برنده بازی است.
و از عجایب روزگار اجرای مراسم گاو بازی بوده است بدین شکل که افرادی که گاو داشته اند گاو ها را به جنگ هم می انداختند و مردم هم به تماشای جنگ گاو ها می پرداخته اند و گاهی هم پیش می آمدکه یک گاو متواری میشد و با هزار زحمت باید او را از مخفیگاهش بیرون می آورده اند.
تا روز پنجم خیابان عیدگاه میزبان حضور مردم و پیر جوان بوده است. و روز ها میگذرد تا اینکه 13 بدر میرسد. در این روز مردم بشرویه اصطلاحا به کشمون بشرویه( یعنی حوالی منزل آقای بشرویه) می رفته اند. نکته جالب اینست که بشرویه آن زمان کاملا داخل قلعه بوده و دور تا دور شهر را دیوار های بلند و مستحکم قلعه در برگرفته بوده است و مردم برای تفریح در روز 13 بدر از قلعه بیرون آمده و به باغ ها و مزارع پیرامون آن می رفته اند و خوشه های بلند جو را گره می زده اند. نام دروازه های بشرویه در آن زمان به شرح زیر است : دروازه احمد، دروازه قبرستان(از این دروازه به سمت قبرستان شهر می رفته اند) ، دروازه سقایه، دروازه گردو(از این دروازه دامداران گاو و گوسفند های خود را به چرا می برده اند) و دروازه کشمون(از این دروازه مردم کشاورز به سمت کشتزار ها و باغ های خود می رفته اند)
شب یلدا:
در این شب مردم در خانه بزرگتر فامیل جمع شده و جشن می گرفته اند.میوه هایی که در این شب تناول می شده شامل شلغم،چغندر و انار بوده است ولی کسانی هم بوده اند که از تابستان خربزه و هندوانه های زمین های کشاورزی شان را در جای خنک نگه داری کرده و برای شب یلدا جمع کرده بودند. بعضی وقتها هم جوانتر ها یک آتش بزرگ درست کرده و از روی آن می پریده اند.
شاهزاده علی:
یکی از رسوم جالب مردم بشرویه رفتن به امامزاده شاهزاده علی است که از قدیم الایام اجرا می شده. با رسیدن سر میزان یعنی برج 6 قافله ها به راه می افتاده اند و اکثریت مردم به شاهزاده علی می رفته اند در مسیر بشرویه تا شاهزاده علی 3 منزل راه بوده است و فاصله هر منزل تا منزل دیگر 4 فرسخ بوده است و در آنجا مردم به پختن نذری و پخش آن، اجرای مراسمات عزاداری و شبیهی می پرداخته اند و هر روز متعلق به یکی از شهدای دشت کربلا بوده است یک روز برای علی اکبر(ع) یک روز برای قاسم بن الحسن (ع) و یک روز هم برای حضرت عباس(ع) و سید الشهدا(ع).
همچنین اشعاری نیز در این رابطه وجود دارد
تا کی نشینم ور نالی /وخی برم به شازدلی
عقده دل ره وا کنم/ درد خاد ره دوا کنم
حاج مرزالی اشتر دار/هف هش تا لوک ره وردار
قافله ره جلو دار /از خو غفلت بیدار
تا کی نشینم ور نالی/وخی برم به شازدلی
عروسی:
چهار روز قبل از اجرای مراسم عروسی یک نفر از فامیل عروس و یک نفر از فامیل داماد مأمور به خبردار کردن اقوام و خویشان و در و همسایه بوده است تا همه از زمان عروسی خبردار شوند چون آن زمان ها مثل حالا کارت عروسی پخش نمی کرده اند و خبری از تلفن نبوده است. روز دوم خانواده داماد به خانواده عروس زمان انجام مراسم سینی برون را می گفته اند و در روز سوم اقوام داماد از خانه پدر داماد به سمت خانه پدر عروس حرکت می کرده اند در حالیکه روی سر مردان و زنان سینی های گرد فلزی که بر آن انواع و اقسام هدایا مثل گوشت، برنج، لباس نو، شیرینی، حنا، صابون و... بوده است. سینی ها به خانه عروسی برده می شده است و در روز چهارم عروس را به حمام می برده اند تا برای مراسم عروسی فردا آماده باشد و شبش زنان خانواده داماد به خانه عروس می رفته اند تا مراسم حنا بندان را انجام دهند و دست و پا و سر عروس و هر کسی که مایل بوده را حنا می بسته اند.
روز پنجم اول عروسی بوده است و(عروس ور تخت کنو) نام دارد. یعنی از حوالی ساعت 2 بعد از ظهر عروس روی یک تخت یا صندلی می نشسته و مهمان ها کم کم از راه می رسیده اند و مراسم جشن شروع می شده و تا غروب ادامه داشته است. جالب است بدانید که آرایش های آن زمان مثل حالا نبوده و فقط شامل 3 قلم آرایش بوده و نه 7 قلم.
یکی پودر قرمز رنگی به نام سرخی که آن را روی گونه خود می زده اند تا سرخ باشد و یکی دیگر اسمه که مایعی سیاه رنگ بوده و برای رنگ کردن ابرو بکار می رفته است بخصوص برای کسانی که ابرو های کم پشتی داشته اند و یکی دیگر هم سرمه برای زیبا کردن چشم ها.
و شب اول عروسی همه مهمانان به صرف شام دعوت بوده اند. و بعد از اتمام مراسم عروسی، خانواده عروس و داماد عروس را تا خانه داماد مشایعت می کرده اند و ادامه بزن بکوب ها داخل خانه داماد تا پاسی از شب ادامه داشته است و سپس هر کسی به خانه خود می رفته است.
روز دوم عروسی(حجله واکنو) نام دارد که مهمانان دیروز به خانه داماد رفته و برای عروس هدیه می برده اند که به آن رونمایی گفته می شود و آن شب نیز همه کسانی که به خانه داماد رفته و رونمایی برده اند به صرف شام در خانه داماد دعوت بوده اند.
و روز سوم عروسی هم که روز آخر است باز هم مراسم جشن و پایکوبی برقرار بوده است.
."
آیین شب برات
در بشرویه از جمله رسومی است که تقریبا منسوخ شده، در این آیین نقش اول آن را کودکان ایفا می کرده اند و معمولا در شب های سیزدهم و چهاردهم شعبان برگزار می گردد.
در این مراسم جالب و البته شاد جمعی از خردسالان و نوجوانان یک محله دور هم جمع شده و دو شب مانده به تولد امام زمان(عج)، با ترتیب خاصی و قرائت اشعار زیبا و جالب درب تک تک خانهها را می زنند.شعر محلی که این گروه از بچه ها همخوانی می کردند صاحبخانه را بی اختیار به درب خانه می کشانند:
بچه ها همخوانی می کنند:
دیشوُ عزیز چیزمو دِهِه
قرصکِ سیروُکَمو دِهِه
اگر نِدَرِه قرض کُنِه
جُوالَه پر گَوَرس کُنِه
از ای منزل هُوهُو مِیَه
دورِیه پُر پَلو میه
عزیزیمو مِیَرِه یا بِرِم؟
در این شب عزیز چیزی به ما بدهید/نان سیروکی به ما بدهید/اگر ندارید از دیگران برایمان قرض کنید/برای ما یک کیسهی بزرگ پر از ارزن کنید/از این خانه صدای شادی میآید/و بشقابی پر از برنج خوشمزه برای ما میآید/عزیزی ما را میآورید یا برویم؟
و در شب برات نیز این شعر را میخوانند:
امشَوْ شُوِ براتَ
سیروکیا شلاتَه
از روغن نباتَه
عزیزیمو بیَرِه
امشب شب برات است/نانهای سیروکی پر از روغن است/و با روغن نباتی درست شده است/عزیزی ما را بیاورید
بعد از اینکه شعرخوانی تمام شد،صاحبخانه بنا به سلیقهی خود هر نوع خوراکی که در منزل دارد یا هر چیز دیگری را به آنها هدیه می دهد و فاتحهای را برای روح اموات خود حواله میکند.
ثمرات ارزشمندی این شب برات می توان به صدقه دادن ، خوشحال کردن دل مومن به یاد اموات و درگذشتگان اشاره کرد و همچنین با این کار ، یادی نیز از خود بر جای می گذارد تا زمانیکه از دنیا رفتند، دیگران نیز بر سر مزارشان آمده و برای آرامش روح آنها فاتحهای بخوانند.برگزاری مراسمات تعزیه خوانی برای درگذشتگان از جمله رسومی دیگری است که در شب برات انجام شده و برای درگذشتگان طلب اخلاص و مغفرت می کنند. برای اموات خود مجالس تعزیه می گیرند و همچنین با حضور بر سر مزارشان بویژه کسانی که در طول سال گذشته (از برات تا برات ) به رحمت ایزدی پیوستهاند ،یادشان را گرامی می دارند ، این مراسم همچنان در بشرویه رونق دارد.
سیروکی پزون از دیگر رسوم زیبا و البته خوشمزه شب برات است،خانم های بشرویه ای در این شب به یاد رفتگان خود نوعی نان شیرین و خوشمزه به نام " سیروکی " را طبخ می کنند و برای اقوام، همسایگان و نیازمندان می فرستند. "سیروکی" با روغن ، آرد و زردچوبه درست شده و در ماهیتابه سرخ میشود و بنا به سلیقهی شخصی روی آن را شکر یا خاکهقند میریزند تا شیرین شود.
روز برات فرا می رسد و آرامستان ها مملو از انسان هایی می شود که در این روز با حضور بر سر مزار عزیزانشان، روح آنان را شاد می کنند.این رسم زیبا که دارای سابقه ای طولانی در بشرویه هست، همچنان زنده بوده و با همان شور برگزار می شود.در روز برات آیین دیگری هم در شهرستان بشرویه اجرا می شده که امروزه به طور کامل منسوخ شده و رونقی ندارد. از دیگر آیین قدیمی روز برات در شهرستان بشرویه ،جمع آوری آذوقه و خوراکی های مورد نیاز برای نیازمندان بوده است .
"ممنونم از مادربزرگ عزیزم حاجیه خانم ستاره ابوالحسنی "
(کاری از زهرا آزادی _ ترم2_ دانشگاه بنت الهدی صدر فردوس_ آذر 1400)