سبک زندگی Lifes Style

آداب و رسوم عامیانه از گذشته تا امروز

ازدواج؛ ناموس طبیعت، دستور شریعت

  • ۹۵۹

ازدواج؛ ناموس طبیعت، دستور شریعت

اشاره
اینک لحظه‌ی پر شکوه یک پیوند آسمانی از راه رسیده است.
   دو رهرو جوان می خواهند بر اساس خواست و رضای خداوند، دست در دست هم، راه زندگی را به سوی هدف والای آن سیر کنند.
   راستی! این چه میثاق عمیق و مهمی است!
   طبع و غریزه، «زوج» می خواهد. روان پر تلاطم، «همسر» می طلبد. روح بی قرار، بدون«او» احساس نقصان و کمبود می کند. خداوند هر یک را بدون دیگری نمی‌پسندد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله «ازدواج» را سنت خویش و راه رسیدن به رضای الهی و صیانت بخشیدن به نیمی از دین معرفی می‌کند.
   می خواهند بیشتر بدانند تا با هشیاری «بله» بگویند.
   شنیدن از این «سید» چقدر مغتنم است.
   خوشا بحالشان!

 
* هدف زندگی
زندگی یک کاروان طولانی است که منازل و مراحلی دارد، هدف والایی نیز دارد. هدف انسان در زندگی باید این باشد که از وجود خود و موجودات پیرامونش برای تکامل معنوی و نفسانی استفاده نماید.
اصلاً ما برای این به دنیا آمده‌ایم. ما در حالی وارد دنیا می شویم که از خود اختیاری نداریم. کودکیم و تحت تأثیر هستیم، اما تدریجاً عقل ما رشد می کند و قدرت اختیار و انتخاب پیدا می‌کنیم. این جا آن جایی است که لازم است انسان درست بیندیشد و درست انتخاب کند و بر اساس این انتخاب حرکت کند و به جلو برود.
اگر انسان این فرصت را مغتنم بشمرد و از این چند صباحی که در این دنیا هست خوب استفاده کند و بتواند خودش را به کمال برساند، آن روزی که از دنیا خارج می‌شود، مثل کسی است که از زندان خارج شده و از این جا زندگی حقیقی آغاز می‌شود.1

* ازدواج، یک ارزش اسلامی
مطلب اصلی و اول، این است که این ازدواجی که خدای متعال سنت قرار داده و آفرینش هم آن را اقتضا می‌کند، یکی از نعمتها و اسرار الهی و یکی از پدیده‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی بشری است. می‌شد که خداوند در قوانین آسمانی، این موضوع را لازم، واجب و حتمی و مجاز کند و مردم را رها کند تا یکی یکی بروند و با هم ازدواج کنند، اما این کار را نکرده است. بلکه ازدواج را یک ارزش قرار داده، یعنی کسی که ازدواج نمی‌کند خود را از این ارزش محروم نموده است.2


* خداوند اصرار دارد
از نظر اسلام، تشکیل خانواده یک فریضه است. عملی است که مرد و زن باید آن را به عنوان یک کار الهی و یک وظیفه انجام بدهند. اگر چه شرعاً در در زمره‌ی واجبات ذکر نشده، اما به قدری تحریص و ترغیب شده است که انسان می‌فهمد خدای متعال بر این امر اصرار دارد، آن هم نه به عنوان یک کارگزاری، بلکه به عنوان یک حادثه‌ی ماندگار و دارای تأثیر در زندگی و جامعه. لذا این همه بر پیوند میان زن و شوهر تحریص کرده و جدایی را مذمت نموده است.3

* خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید
خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید، مخصوصاً آنهایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوانها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید.4
آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همه‌ی عمر را به تنهایی می‌گذرانند، از دید اسلام یک چیز مطلوبی نیست مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره‌ی انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه‌ی پیکره‌ی جامعه باشد نه فرد تنها.5

* سنت پیامبر: ازدواج به موقع
روایت معروفی داریم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند: نکاح سنت من است. البته این سنت آفرینش است، سنت میان انسانها و همه اقوام و ادیان است. پس چرا فرموده‌اند سنت من؟ چه اختصاصی وجود دارد؟ شاید از این جهت باشد که اسلام بر این امر تأکید بیشتری ورزیده و این تأکید در ادیان الهی دیگر کمتر است. شما ملاحظه می کنید این تأکیدی که اسلام بر ازدواج کرده در این مکاتب اجتماعی و فلسفه‌های رایج اجتماعی و سیاستهای معمولی دنیا، وجود ندارد. اسلام اصرار دارد که پسرها و دخترها در همان سنینی که برای ازدواج آماده‌اند ازدواج نمایند.6
نکاح، علاوه بر یک تقاضای طبیعی، یک سنت دینی و اسلامی نیز هست. بنابراین خیلی آسان است که کسی از طریق این اقدام و عمل که طبیعت و نیاز او آن را ایجاب می‌کند، ثواب هم ببرد؛ چون سنت است و به قصد ادای سنت پیامبر و اطاعت امر ایشان به این امر اقدام نماید.7
ازدواج یک سنت طبیعی و الهی است. این را پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به سنت خودشان تعبیر می‌کنند. معنایش این است که در اسلام بر روی این مسئله تأکید ویژه‌ای شده. چرا؟ به خاطر اهمیت این مسئله، به خاطر تأثیر عمیق تشکیل خانواده در تربیت انسان، در رشد فضایل، در ساخت و ساز انسان سالم از لحاظ عاطفی، رفتاری، روحی و تربیتهای بعدی.8

 
* ازدواج در حال شور و شوق
پیامبر اکرم اصرار داشتند جوانها زود ازدواج کنند –‌ چه دخترها و چه پسرها – البته با میل خوشان و اختیار خودشان، نه اینکه دیگران برایشان تصمیم بگیرند. ما هم باید در جامعه‌ی خودمان این را رواج دهیم. جوانها در سنین مناسب،‌ وقتی از دوران جوانی خارج نشده‌اند، در همان حال گرمی و شور و شوق، باید ازدواج کنند. این بر خلاف برداشت و تلقی خیلی از افراد است که خیال می‌کنند ازدواجهای دوران جوانی، ازدواجهای زودرس است و ماندگار نیست. درست برعکس است، این طور نیست. اگر درست صورت بگیرد، ازدواجهای بسیار ماندگار و خوبی هم خواهد بود و زن و شوهر در چنین خانواده‌ای کاملاً با هم صمیمی خواهند بود.9 


* ازدواج در آغاز احساس نیاز
اسلام اصرار دارد بر این که این پدیده در اوان خود، هر چه زودتر، از آغاز احساس نیاز انجام گیرد. این هم از اختصاصات اسلام است، هر چه زودتر بهتر. زود که می گوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز می‌کنند به داشتن همسر؛ هر چه این کار زودتر انجام بگیرد، بهتر است. علت چیست؟ علت این است که اولاً برکات و خیراتی که در امر ازدواج وجود دارد در وقت خود و زودتر از این که زمان بگذرد و عمر تلف بشود، برای انسان حاصل خواهد شد. ثانیاً جلوی طغیانهای جنسی را می‌گیرد. لذا می فرماید: «من تزوّج احرز نصف دینه»[1].طبق این روایت معلوم می‌شود که نصف تهدیدی که انسان درباره‌ی دین خود می‌بیند از طرف طغیانهای جنسی است که خیلی رقم بالایی است.10


* برکات و فواید ازدواج
فرصت ازدواج و آرام گرفتن در یک مجموعه‌ی خانواده، یکی از فرصتهای مهم زندگی است. برای زن و مرد – هر دو – این یک وسیله‌ی ارامش و آسایش روحی و وسیله‌ی دلگرم شدن به تداوم فعالیت زندگی است. وسیله‌ی تسلّی، وسیله‌ی پیدا کردن یک غمخوارِ نزدیک که برای انسان در طول زندگی لازم است قطع نظر از نیازهای طبیعی انسان که نیازهای غریزی و جنسی می باشد، مسأله‌ی تولید نسل و داشتن فرزند هم خود از دلخوشیهای بزرگ زندگی است.
   پس می‌بینید از هر دو طرف که انسان نگاه می‌کند، ازدواج یک امر مبارک و یک پدیده‌ی بسیار مفید است. البته مهمترین فایده‌ی ازدواج، همان تشکیل خانواده است و بقیه‌ی مسائل، فرعی و درجه‌ی دو و یا پشتوانه‌ی این مسئله است؛ مثل تولید نسل یا ارضای غرایز بشری، اینها همه درجه دو است، درجه‌ی اول همان تشکیل خانواده است.11
بنای نسل بشری به ازدواج است. انتقال تمدنها و فرهنگها به ازدواج است. بقای استقلال جوامع – چه از لحاظ سیاسی و چه از جهات دیگر – به ازدواج است. برکات فراوانی بر ازدواج است.12

 
* شرایط کمالی ازدواج
در شرع آمده که پیوند ازدواج را محکم نگهدارید. بعد هم شرایط زیادی برای ازدواج در همه‌ی زمینه‌ها معین کرده است. در زمینه‌ی اخلاق و رفتار گفته: وقتی زن گرفتید، وقتی شوهر کردید، باید اخلاقتان را خوب کنید، باید همکاری کنید، باید گذشت کنید، باید محبت کنید، باید او را دوست بدارید و باید به او وفاداری کنید، اینها همه‌اش احکام شرع است، اینها همه‌اش دستورات است.13
و البته از لحاظ شرایط مادی سهل‌ترین است. آنچه که در ازدواج مهم است، رعایتهای بشری و انسانی است. رعایتهای اخلاقی است که دختر و پسر باید با همدیگر تا آخر عمرشان رعایت کنند و رعایت اصلی حفظ این پیوند است.14
شرع مقدس اسلام در روابط اجتماعی، این امر انسانی را امضا کرده، اما شرایطی برای آن قرارداده است. یکی از شروط این است که این امر انسانی از حالت رابطه‌ی انسانی به یک معامله‌ی تجاری و بده بستان مالی تبدیل نشود. این را شرع مقدس دوست نمی‌دارد. البته این شرایط، شرایط کمالند نه صحت، اما واقعاً شرط‌اند.15

* کُفوْ بودن از نظر اسلام
در شرع مقدس اسلام، آنچه که معین شده است این است که دختر و پسر باید کفو یکدیگر باشند. و عمده‌ی مسأله در باب کفو، عبارت است از ایمان؛ یعنی هر دو مؤمن، هر دو دارای تقوی و پرهیزگاری و هر دو معتقد به مبانی الهی و اسلامی و عامل به آنها باشند، اینکه تأمین شد، بقیه‌ی چیزها اهمیتی ندارد... وقتی تقوی و پاکدامنی و طهارت دختر و پسر معلوم شد، سایر چیزها را خدای متعال تأمین می فرماید.
در اسلام، ملاک این همکاری که اسمش زوجیت است، عبارت است از دین و تقوی که: «المؤمن کفو المؤمنة و المسلم کفو المسلمة»[2].این ملاک دینی است.
البته در این زمینه، هر کس در راه خدا جلوتر، پیشقدم‌تر، فداکارتر، آگاه‌تر و به درد بخورتر و برای بندگان خدا نافعتر باشد، این بالاتر و بهتر است؛ ممکن است زن در آن حد نباشد، ایرادی ندارد. زن ، خودش را به سمت او بکشاند. یا زن ممکن است بالا باشد، مرد بقدر او نباشد، پس مرد باید خود را به سمت او بکشاند.16

* هشیارِ عاقل یا مستِ غافل
یک وقت انسان ازدواج می‌کند و می‌گوید: پروردگارا من ازدواج می‌کنم – یا روحیه‌اش این است، حالا ولو به زبان هم نیاورد یا به ذهن هم نگذراند، با این روحیه – یک نیاز طبیعی خودم را برآورده می‌کنم. این نیاز طبیعی هم فقط نیاز جنسی نیست، بلکه زن و مرد هر دو به این ازدواج، به این با هم زندگی کردن، با هم تشکیل یک خانواده دادن و یک جمع به وجود آوردن، احتیاج دارند. این هم یک نیاز است مثل نیازهای دیگری که وجود دارد. می‌گوید: پروردگارا من این نیاز را برآورده می‌کنم، از تو هم متشکرم که این امکان را در اختیار من گذاشتی، این اجازه را دادی، این وسیله را فراهم کردی، همسر خوبی برای من پیدا شد و بعد از این هم در زندگی جدید، در این وضع جدید، سعی می‌کنم که آن طور که تو می‌خواهی عمل کنم. این یک جور ازدواج کردن است. یک وقت هم نه، کسی که ازدواج می‌کند، نه قدر خدا را می‌داند، نه قدر آن همسر را می‌داند، نه قدر این فرصتی را که برایشان پیش آمده می‌داند. مثل آدم مست و غافل. این جور زندگی اگر هم پایدار بماند، شیرین نخواهد بود، همراه با انجام وظیفه نخواهد بود.17


* شُکر نعمت ازدواج
این مرحله از زندگی را که وارد زندگی مزدوج می‌شوید و تشکیل خانواده می‌دهید، یکی از نعمتهای بزرگ الهی به حساب بیاورید و آن را شکر بگذارید. همه‌ی آنچه که ما داریم از خداست «ما بنا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللهِ»[3]، اما توجه به این نعمت خیلی اهمیت دارد. خیلی از نعم را انسان توجه ندارد. بعضیها ازدواج می‌کنند همه نوع خوبی هم گیرشان می‌آید، زندگی شیرین و خوبی را هم می‌گذرانند ولی نمی‌فهمند که این چه نعمت بزرگی است، چه حادثه‌ی تعیین کننده و مهمی در زندگی است. وقتی نفهمیدند، شکر آن را هم به جا نمی‌آورند و از رحمت الهی که با شکر متوجه انسان می‌شود، محروم می‌مانند. لذا باید انسان توجه کند به اینکه این چه نعمت بزرگی است و شکر این نعمت چگونه است؟ یک وقت انسان در شکر، فقط به زبان می‌گوید که خدایا شکر و در دل او خبری نمی‌شود. این لقلقه‌ی زبان است و ارزشی ندارد... اما یک وقت هست که انسان در دلش حقیقتاً از خدای متعال، سپاسگزار و متشکر است. این خیلی ارزش دارد. می‌فهمد که خدای متعال نعمتی به او داده و حقیقتاً ابراز تشکر می‌کند. این همان شکر خوب است. منتهی وقتی ما از خدای متعال متشکر شدیم، یک عملی، یک حرکتی، یک موضعگیری هم بر اساس این تشکر لازم می‌آید که انجام دهیم. خیلی خوب، حالا که خدای متعال این نعمت را به شما داده است، شما باید چکار کنید؟ هیچ توقع زیادی از ما نکرده اند... توقعی که از ما در مقابل این نعمت دارند این است که با این نعمت خوب رفتار کنیم... این رفتار خوب را در اسلام معین کرده‌اند، که همان اخلاق خانواده و حکمت خانواده است. اینکه در درون زندگی باید چگونه رفتار کرد که این زندگی خوب باشد.18


* مال و جمال، یا کمال؟ کدام انگیزه؟
اگر چنانچه کسی به خاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست که ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد،‌ جمال هم خواهد داد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست؛ یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و در دل شما و در نگاه شماست، اگر انسان کسی را که خیلی جمیل هم نباشد، دوست داشت او را جمیل می‌بیند. وقتی کسی را دوست نداشت هر چقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمی‌آید.19


* روش اسلام بهتر است
هم در مسیحیت و هم در یهودیت و هم در ادیان دیگر، این انضباط {ازدواج} به شکلی دیگر البته هست. اسلام آنها را هم معتبر دانسته است. آنها را زن و شوهر دانسته است و فرزندان آنها را حلال زاده دانسته است.20
نحوه و نوع ازدواج در اسلام، بهتر از ازدواج بقیه‌ی ادیان و بقیه‌ی ملل است.  هم مقدماتش، هم اصلش و هم ادامه و استمرارش طبق مصلحت انسان گذاشته شده است. البته ازدواجهای بقیه‌ی ادیان هم از نظر ما معتبر و محترم است، یعنی، همان عقدی که یک مسیحی در کلیسا یا یک یهودی در کنیسه انجام می‌دهد یا در هر قوم و ملتی، هر طوری انجام می‌شود از نظر ما معتبر است و ما آن را برای خودشان باطل نمی‌دانیم ولیکن این روشی که اسلام معین کرده، بهتر است. برای مرد حقوقی، برای زن حقوقی، برای زندگی آدابی،‌ برای ازدواج روش و شیوه‌ای معین کرده است. اصل هم این است که خانواده بماند و خوشبخت باشد.21


* به همین آسانی!
در این عقدی که ما می‌خوانیم، در حقیقت دو طرف بیگانه از هم را با همین چند کلمه، با یکدیگر متصل و مرتبط می‌کنیم،‌ بطوری که از همه‌ی عالم به هم، محرمتر و نزدیکتر و مهربانتر می‌شوند.
ثانیاً؛ با این عقد یک سلول جدیدی در پیکره‌ی اجتماع،‌ ایجاد می‌کنیم که این پیکره‌ی اجتماع از سلولهای خانواده‌ها تشکیل شده است.
ثالثاً شما دو نفر هستید،‌ یکی خانم و دیگری آقا که هر کدام نیازهایی دارید به جنس مخالف. آن نیازها را با این چند کلمه عقد بر طرف می‌کنیم.
این سه کار را ما انجام می‌دهیم. این اول کار است و پایه‌ی کار.
از این جا به بعدش به عهده‌ی خود شماست.22

 
* مهمترین فایده
مسأله ازدواج و تشکیل خانواده در شرع مقدس امر بسیار مهمی است و فواید بسیاری هم دارد اما، مهمترین فایده و هدف ازدواج،‌ عبارتست از تشکیل خانواده. نفس این علقه‌ی زوجیت و تشکیل یک واحد جدید، مایه‌ی ارامش زن و مرد و مایه‌ی کمال و اتمام شخصیت آنهاست. بدون آن هم زن و هم مرد ناقصند. همه‌ی مسائل دیگر فرع این است. اگر این کانون سالم و پایدار شد، بر روی آینده و بر روی همین وضع فعلی جامعه تأثیر خواهد گذاشت.23
ازدواج، در حقیقت دروازه‌ی ورود به تشکیل خانواده است و تشکیل خانواده اساس همه‌ی تربیتهای اجتماعی و انسانی است.24
اصل در ازدواج عبارتست از پیوند زناشویی دختر و پسر و تشکیل خانواده. همین قدر که دختر و پسر همدیگر را ببینند و عقد شرعی جاری بشود و اینها با هم زن و شوهر بشوند، یک کانون خانواده به وجود آمده و یک خانواده‌ی جدیدی تشکیل شده است. شارع مقدس خانواده‌ی مسلمان و سالم را دوست دارد. وقتی خانواده تشکیل شد، برکات زیادی در آن هست، نیازهای زن و شوهر تأمین می‌شود، نسل بشری ادامه پیدا می‌کند... اما اصل قضیه،، فرزند، زیبایی و ثروت نیست. اصل قضیه این است که دو نفر با هم زندگی مشترکی را تشکیل می‌دهند و این محیط باید یک محیط سالمی باشد.25
نفسِ ایجاد کانون خانوادگی و یک کانون جدید، از همه چیز مهمتر است. اساس خلقت بشر چه زن و چه مرد،‌ این طوری است که باید یک زن و مرد مجتمعاً یک واحدی را تشکیل بدهند، تا زندگی راحت، بی دغدغه و آماده برای جوابگویی به نیازهای بشر پیش برود. اگر این نشد، یک پایه مهم از زندگی لنگ است.26



***
منابع:

 1.خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 18/11/1380
2. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 6/10/1372
3. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/12/1377
4. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 20/11/1375
5. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 5/10/1375
6. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 28/6/1379
7. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 9/11/1376
8.خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 29/4/1379
9. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 23/12/1379
10. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 9/12/1380
11. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 9/12/1380
12. خطبه‌یعقد مورخه‌ی 26/1/1377
13. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 6/10/1372
14. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 6/10/1372
15. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 4/9/1375
16. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/6/1372
17. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 28/11/1378
18. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 29/3/1381
19. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 13/10/1377
20. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/5/1375
21. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 19/1/1377
22. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 11/12/1373
23. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 10/2/1376
24. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 18/5/1374
25. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 23/9/1373
26. خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 16/5/1379
 

[1] بحارالانوار، ج100، ص219
[2] وسائل الشیعه، ج20، ص67.
[3] بحارالانوار، ج49، ص269.
برگرفته شده از سایت رهبری : https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=37461

پول اندازی ، پُل اِندَزی

  • ۱۰۰۵

:: پول اندازی ، پُل اِندَزی 

روستای خانیک

pol endazy
از تعاونی های سنتی در حوزه مالی واعتباری که معمولاً در مراسم عروسی وختنه سوری بیشتر رایج است پول اندازی است .که در این گونه مجالس معمولاً در روز آخر مراسم که البته امروزه مراسم معمولاً یک روز است .بعد از این که داماد را در عصر روز مراسم طی مراسم خاصی به مظهر قنات برده ولباس های دامادی را در حین شادی و پایکوبی افراد تعویض می کنند و معمولاً مسیر خانه داماد تا دهانه قنات و برعکس رابه صورت دسته جمعی و با ساز ودهل در حالی که جوانان داماد را روی دوش خود حمل می کنند طی می کنند .سپس هدایایی که روی سینی هایی چیده شده است وشامل شیرینی وآجیل ،…… روغن ، قند ، کفش برای مادر وخواهران عروس و…. را افراد در حالی که این طبق ها را روی سر گرفته اند به خانه پدر عروس می برند و افرادی که این طبق ها را حمل می کنند یک دستمال پارچه های به عنوان هدیه دریافت می کنند سپس جهیزیه ی عروس را در صفوف منظم ودر معیت نوازندگان به طرف خانه داماد حمل می کند .حمل این تعداد کالا که برخی از قطعات آن هم نسبتاً سنگین است جز در سایه این همیاری امکان پذیر نیست . البته اگر چه امروزه وسایل نقلیه ی موتوری به کمک انسان آمده ولی هنوز هم در بافت قدیمی روستاها که امکان تردد اتومبیل وجود ندارد جز با کمک مردم این امر امکان پذیر نیست .پس از پایان انتقال جهیزیه که معمولاً نزدیک غروب آفتاب به پایان می سد .نوبت به صرف شام می رسد .پس از جمع کردن سفره افراد هدایای نقدی خود را تقدیم می کنند . و از طرف داماد نیز به هرکدام از افرادی که پول داده اند دستمالی حاوی مقداری آجیل که معمولاً شکلات ،هسته زردآلو(خِستَک) ،بادام(بادُم) ، برگه زردالو (کِشتَه) و… است .اهدا می گردد .لازم به ذکر است که امروزه در این سنت تغییراتی ایجاد شده از جمله این که به جای دستمال حاوی آجیل فقط شیرینی تعارف می شود و دو نفر مسئول جمع آوری هدایای نقدی افراد می شوند ونام اهدا کننده و مبلغ هدیه شده را در دفتر یادداشت می کنند .تا در آینده این هدایا را معمولاً با مبالغی بالاتر تلافی کنند ،چیزی که جامعه شناسان آنرا نوعی مبادله می دانند .به تعبیر آنان زندگی اجتماعی از مبادلات تشکیل شده است ، مبادله ی آداب ، اموال ، زنان و مبادله ی قدرت ، به نظر می رسد که الزام به تقابل در افعال اجتماعی را همه ی افراد ودر همه ی جوامع وهمه ی تمدن ها حس کرده باشند .وهدف بخش مهمی از قواعد ونهادها نیز چیزی جز استقرار وسازمان دادن مبادلات نیست .پس می توان مبادله را نوعی رابطه ی اجتماعی بنیانی وبنیادی دانست .(هانری مندراس ، ۱۳۵۴: ۲۵۲) پیتر بلا نیز به تبیعت از مارسل موس می نویسد : « خدمات پاداش دهنده ، حقی برای دیگران ایجاد می کند و او را وادار می سازد تا به نوعی در صدد جبران آن بر آید ( توسلی ، ۱۳۷۰ :۴۲۱) پس از صرف شام همگی در محلی که از قبل برای تماشا پیش بینی شده است به جشن وشادمانی می پردازند که شامل ساز ودهل ورقص محلی ،فریاد (آواز خوانی) وگاه اجرای نمایش است .
در انتهای مراسم « عروس کشون » انجام می گیرد . افراد به طور دسته جمعی با ساز و دهل به طرف خانه ی عروس حرکت کرده وپس از خداحافظی عروس با اطرافیان که معمولاً با گریه وزاری همراه است .داماد چادر سفیدی بر سر عروس انداخته و در حالیکه زنان آنها را احاطه کرده اند به همراه خیل شرکت کنندگان که مردان در جلو و زنان که عروس وداماد هم پیشاپیش زنان حرکت می کنند به طرف خانه ی داماد حرکت می کنند که البته با صلوات فرستادن واسپند دود کردن همراه است . در آستانه خانه داماد معمولاً عروس خانم توقف کرده و بعد از قول گرفتن از داماد در مورد هدیه یا سفر وارد خانه داماد می شود که در این جا گوسفندی را جلو پای عروس و داماد ذبح می کنند و کفش عروس و داماد را اندکی به خون این گوسفند آغشته می کنند . عروس و داماد وارد اتاقی که از قبل اراسته شده می شوند و مراسم خاصی در این جا انجام می شود که فعلاً مجال گفتن آن نیست.
عصر روز بعد مراسم پاتختی توسط خانم ها انجام می شود . که معمولاً در این مراسم نزدیکان عروس وداماد هدایای خود را که معمولاً غیر نقدی است ارائه می کنند .خانم ها نیز هدایای نقدی خود را به داخل ظرفی که در نزدیکی عروس و داماد است می گذارند در این مراسم معمولاً جهیزیه عروس به حاضران نمایانده می شود .
یاریگری و تعاون اگر چه از تأکیدات دین مقدس اسلام است .وهمواره براین امر مهم بخصوص در امور خیر وشایسته تأکید شده ( تعاونوا علی البر والتقوی) و گرچه این شیوه ها از دیر باز کارایی خود را در پاسخگویی به نیاز جوامع متناسب با شرایط جغرافیایی واجتماعی نشان داده است .ولی متأسفانه عدم توجه به روستا ها ورها شدن آنها به حال خود سبب متلاشی شدن این شیوه های کهن وعدم جایگرینی آن با شیوه های کارآمد گردیده است چیزی که انگیزه ماندن ومبارزه با ناملایمات روستا را برای مردم کاهش داده و مهاجرت روز افزون روستائیان به شهرها را در پی داشته است .چنانکه همین روستایی که برخی از نمودهای همکاری آنان را دراین جا آوردم جمعیت آن امروز در مقایسه با صد سال پیش نه تنها افزایش نیافته بلکه سیر نزولی داشته است . بی سبب نیست که ایلیچ توسعه ی اقتصادی مدرن را به عنوان فرآیندی توصیف می کند که از طریق آن ملتهایی که قبلاً خود کفا بوده اند مهارتهای سنتی خود را از دست می دهند ومجبور می شوند برای سلامتشان به پزشکان ، برای تعلیم وتربیتشان به معلمان ، برای سرگرمی به تلویزیون وبرای معیشت خود به کار فرمایان متکی باشند .(گیدنز ،۱۳۷۶: ۴۷۰)
روستاهای ما که روزی صادر کننده محصولات کشاورزی ودامی به شهرها بودند امروزه مصرف کننده و وارد کننده این محصولات هستند . قنات هایی که با همت بلند گذشتگان با حداقل امکانات وبا اراده وپشتکار ایجاد گردیده اند . امروزه در سایه ی بی توجهی و کوتاهی نسل حاضر یکی پس از دیگری تخریب می شود .حال آنکه این ها شاهکارهای فرهنگی ومیراث فرهنگی و سرمایه ملی کشور هستند و حاکمیت ، باید به عنوان سرمایه ی ملی حفاظت آن را به عهده بگیرد .
اگر حکومت پهلوی با مدرنیزاسیون وارائه طرحهای همچون اصلاحات ارضی زمینه ی نابودی این تعاونی های سنتی را فراهم آورد .شایسته است که دولتمردان امروزی ما در جهت نهادمند کردن این شیوه های پسندیده در دروستاها اقدام کنند .چرا که بهتر از هر شیوه دیگری خواهد توانست پاسخگوی نیاز این مناطق باشد .

حاصل این آمد که یار جمع باش
همچو بتگر از حجر یاری تراش
زان که انبوهی وجمع کاروان
رهزنان را بشکند پشت وسنان     (مــولــوی)

منبع : :: پول اندازی ، پُل اِندَزی – وب سایت شخصی ابراهیم حقیقی (haghighie.ir)

آداب و رسوم ازدواج در روستای اسفندیار از توابع شهرستان طبس

  • ۹۱۱

آداب و رسوم عروسی در روستای اسفندیار از توابع شهرستان طبس
مراسم عروسی در روستای اسفندیار یک مراسم دسته جمعی تا سقف پانزده عروسی به صورت همزمان است. بخش هایی از جشن مثل مراسم(رخت بُرّرون)کمرنگ تر از گذشته شده ولی بقیه مراسم ها به قوت خودت باقی ست.
غذای معمول عروسی ها چلو گوشت و وعده ی اصلی ناهار است و برگزاری مراسم حدود سه تا چهار روز طول میکشد.
به طور معمول جشن عروسی دو بار در سال یکی در روز های اول عید (در قالب یک یا چند گروه چند نفره)و یکی در تابستان (معمولا در یک عید مذهبی)برگزار میشود.
رخت بررون:
شروع مراسم عروسی با قسمت (رخت بُرّون) است ک دو روز قبل از عروسی برای بریدن چادر عروس در حضور خانواده ی داماد و سایر اشنایان جشنی زنانه برگزار میشود که همراه با رقص و پایکوبی و به صرف شیرینی است.
در این مراسم یکی از بزرگان مجلس چادر عروس را برش میزند و گاهی هدایای خریداری شده برای عروس و داماد را به نمایش میگذارند.
حنابندان:
شب بعد به شب جنابندان معروف است و ضمن گرفتن دو مراسم جدا برای خانوم ها و اقایان (به صورت گروه های چند نفره در منازل مختلف)بزرگان مجلس(گاهی یک نفر برای تمام عروس ها و داماد های آن منزل و گاهی برای هر عروس و داماد یک شخص از بزرگان خانواده ی او)مقادیری حنا به دستان عروس و داماد میزنند و بسته های کوچک و زیبای حنای آماده و شمع های روشن را در میان مردم ب نیت برکت و شادی میبرند و مردم به خصوص کودکان برداشته و دستهای خود را حنا می بندند.
 

خمپَیه برون
صبح روز عروسی مراسم (خُمپَیه  برون)است که درواقع فرستادن هدایای خانواده ی داماد از منزل پدری داماد برای خانواده عروس‌ و به منزل پدری عروس همراه با رقص و پایکوبی و مراسم دف زنی و شعر خوانی محلی است.این مراسم به خانواده های عروس و داماد اختصاص ندارد و همه در آن شرکت میکنند.بردن سینی های هدیه که اغلب با دستمال های گلدوزی و روبان دوزی شده توسط هنرمندان روستا پوشیده اغلب به عهده ی جوانان روستاست و خانواده ی عروس باید هدیه ای به این جوانان(در اکثر موارد حوله های دستی)بدهند.طبق رسم باید کند
طبق رسم خانواده ی عروس باید دسته گل بسیار کوچک و ساخته شده با دانه های اسپند(که نماد روستای ماست)که مهره های تزئینی و زیبایی دارد بر روی کت داماد قسمت سینه ی او نصب کنند.
میتوانید در اسلاید های بعد این دسته گل کوچک با نام(دسته رُش)را روی کت داماد ببینید
 
مراسم خرمن ها(خرمنا)
خانواده داماد یک تشک و یک جفت بالشت بزرگ و تزئینی سنتی از جنس مخمل را در زمین فوتبال روستا از صبح خیلی زود پهن میکنند و داماد را همراه با جعبه ی گل و شیرینی ازطرف خانواده عروس همراه دود کردن اسپند و اهنگهای سنتی مانند دف و خاننده های سنتی (در ادامه مراسم خمپیه برون)به زمین فوتبال برده و مراسم خرمنا(خرمن ها_جشنی که قبلا در محل جمع آوری خرمن های گندم برگزار میشده)اغاز میشود. در انجا بزرگ خاندان چشم های داماد را از بهترین جنس سرمه، سرمه میکشند.و مراسم رقص محلی تاظهر ادامه پیدا میکند سپس به هیئت روستا رفته و مراسم نماز جماعت و ناهار را برگزار میکنند  اصلی ترین وعده غذایی در عروسی های اسفندیار ناهار است ولی وعده ی شام نیز برای عزیزانی که از فاصله ی دور مهمان عروس و داماد و نیز اشنایان نزدیک سرو میشود 
 
 
مراسم خرمنا

مراسم شب عروسی
مراسم شب عروسی به صورت چند عروسی همزمان در مکان های مختلف برای زنان (هر منزل یک تا سه عروسی)و یک مجلس بزرگ برای مردان(بیشتر مواقع تمام داماد ها با هم در یک مکان بزرگ جشن را برگزار میکنند) برپا میشود. جشن شب عروسی مانند سایر عروسی ها در دیگر مناطق است و تفاوت خاصی ندارد.
فردای روز عروسی همه ی افراد روستا به خانه ی عروس و داماد رفته و پاکتی حاوی پول به صورت هدیه برای عروس و داماد میبرند و با شیرینی و میوه و سایر تنقلات پذیرایی میشوند.

شب بعد از عروسی تحت عنوان شب دوم عروس و داماد ک تا الان در منزل خود روی تشک مخمل نشسته اند و حق بیرون رفتن از منزل را ندارند همه ی افراد فامیل و دوستان  نزدیک را دعوت میکنند و جشن میگیرند معمولا آقایان در حیاط و خانم ها در منزل به جشن و پایکوبی میپردازند
معمولا دو روز بعد از عروسی و فردای جشن (شب دوم) تمامی بزرگان خانواده های عروس و داماد به خانه ی عروس و داماد به صرف شیرینی دعوت میشوند و هدایایی را متقبل میشوند(یا به صورت پاکت پول برای کمک به رفاه عروس و داماد به انها هدیه میدهند )و تشک را جمع میکندد و مراسم به پایان میرسد.


تهیه کننده:فاطمه مالک
استاد حقیقی
پاییز۱۴۰۰

اداب و رسوم عروسی در بازگ دیهوک از توابع شهرستان طبس گلشن(خراسان جنوبی)

  • ۱۰۴۷

بسم الله الرحمن الرحیم
اداب و رسوم عروسی در بازگ دیهوک از توابع شهرستان طبس  گلشن(خراسان جنوبی)
رسم نشانی بَرون
در زمان قدیم بعد از یک جلسه معارفه میان دو خانواده و رسیدن به توافق دو جانبه ،فامیل های دادماد به بیابان رفته و برای خانواده عروس و فامیل های درجه یک عروس هیزم طاق ،بار چهار پایی که داشتند حال یا شتر یا الاغ می کردند و در خانه ی هرکدام از فامیل های عروس خالی میکردند این هیزم ها علاوه بر نشانی بوده که توسط خانواده داماد برای عروس برده میشده و بعد از چند روز مراسم عقد انها به صورت کاملا سنتی برگزار میشده است.
مراسم عروسی
دو شب قبل از عروسی مردم و اقوام عروس و داماد را با ساز و دهل به حمام میبردند.شب بعد از ان مراسم حنابندان بوده که مردم قدیم کیسه هایی را میدوختند و پا و دست عروس را با پنبه حنا میکردند و داخل کیسه ها میبردند و اقوام هدیه های خودشون رو تقدیم عروس و داماد میکردند.
در زمان قدیم هم روز و هم شب مراسم ساز و دهل داشتند و این مراسم را در منازل خود برگزار میکردند .هم اکنون هم در بازگ دیهوک مراسمات عروسی هم در زوز و هم در شب در حیاط خانه برگزار میشود اما نسبت به زمان قدیم تغییرات زیادی کرده است.
هنگان رفتن عروس و داماد به خانه خودشان رسم بوده که (عروس پا میزد)به این معنا که خطاب به پدر و مادر داماد :خواسته ای از من رو قبول کنید و انها نیز میگفتند قبوله .و همچنین اقوام دو طرف نیز هدیه هایی رو به عروس و داماد تقدیم میکردند .
پذیرایی در زمان قدیم  به این گونه بوده که سینی های غذا به در خانه میبردند و انهارا برای مراسم پاتختی در روز بعد دعوت میکردند (تخت ورچینو)
رسومات بارداری در زمان قدیم
خانم ها در زمان قدیم اگر باردار میشدند تا چند ماه اول از گفتن ان خجالت میکشدیند زمانیکه خانم 5 یا 6 ماه داشته پبش افرادی که به انها دایه گفته میشده میرفته و از انا میخواسته تا عمل چرب کردن شکم را برای انها انجام دهد .تعیین جنسیت در خانم های باردار اینگونه بوده که اگر شکم خانم داغ باشد و دمای ان زیاد باشد بچه پسر است اگر شکم خانم دمای پایینی داشته باشد بچه دختر است.
بچه ها توسط قابله (دایه)دنیا آورده میشدند و دایه وظیفه داشته تا 10 روز پیش خانمی باشد ک تازه فارغ شده است.و در نگهداری از بچه کمک میکرده و برای مادر بچه غذا های مقوی درست میکرده.مانند روغن نبات که روغن زرد (حیوانی)با نبات درست میکردند و با نان ی که از قبل با روغن سرخ شده بوده میخوردند.
در ان زمان اعتقاد داشتند اگر خانمی باردار نمیشده میتوتند زمانیکه خانمی بچه اولش بدنیا امده و موعد غسلش رسیده شلوار همسر خود را در بقچه اش گذاشته و زیر اب غسل خانم تازه فارغ شده مینشسته تا ازاب غسل به خانم نازا ریخته شود و با هیپچ کس حرف نمیزده و از جمع خارج شده و با شلوار همسر خود صحبت کند .
اگر بچه ای زردی داشته تکه از طلا به او وصل میکردند و دواهایی که دارای طبع سرد بودند را به انها میدادند مانند خار انگمی،شکر،گشنیز و برای انها (موکو) درست میکردنداین دوا ها را داخل پارچه ای تمیز میگذاشتند و و سر ان را گره میزدند و به دهان نوزاد میدادند تا بمکد.
اعتقاد چله بری که توسط برخی از افراد انجام میشده برای خانمی که باردار نمیشده.
اگر خانمی که تازه زایمان کرده و هنوز 10 روز از فارغ شدنش نگذشته بوده به تشییع جنازه فردی میرفته و چهره متوفی را میدیده میگفتند که چله مرده یا سایه مرده به ان خانم افتاده که در این صورت می بایست کمی از آبی که با ان میت (هر خانمی میتوانسته باشد که فوت کرده )غسل میدادند بخورد.
در زمان قدیم اگر کسی فوت میشده مردم تا چند روز به حمام نمیرفتند و به احترام مرده و بازماندگان نه نخ رنگ میکردند نه قالی میزدند و نه خوشتلی (رشته )میبریدند.و همچنین تا ختم سوم متوفی 3 شبانه روز 2 نفر بر سر قبر ان قران میخواندند.
منبع  :
سرکار خانم فاطمه فخری
مشاته (ارایشگر)و دایه و قابله          تهیه کننده:فاطمه ازاد         زیر نظر جناب اقای حقیقی

مواردی از رسم ورسومات روستای فهالنج –شهرستان طبس

  • ۸۵۶

بررسی مواردی از رسم ورسومات روستای فهالنج –شهرستان طبس

آداب ورسوم مراسم عروسی
اولین مرحله خواستگاری است ؛ اما قبل از خواستگاری خانواده داماد فردی مورد اعتماد را نزد خانواده عروس می فرستند تا موافقت خانواده عروس برای رفتن به خواستگاری را جلب کند. در صورت کسب موافقت ، خانواده داماد به خواستگاری می رود .
مراسم خواستگاری : داماد به همراه خانواده واقوام خود با دسته گل وشیرینی به منزل عروس می رود . بعدازگفت وگو ورسیدن به تفاهمات درمورد مهریه و قول وقرار عقد وعروسی به صحبت می نشینند.
در فهالنج کسی بابت شیربها چیزی از خانواده داماد دریافت نمی کند و آن را مذموم می دانند.
نشونی برون (نشان گذاردن بر دختر): خانواده داماد به همراه اقوام با انگشتروهدایایی  در طبق هایی که به آن «خونچه» می گویند( خنچه هایی ازشیرینی ،میوه ، کله قند ، گوشت ،برنج ،حبوبات ، چادر، کیف وکفش ، لباس و...) به خانه عروس می روند.( این مراسم باجشن وپایکوبی همراه است)
(دراین مراسم حلقه  نامزدی را در دست عروس می کنند.)
برگزاری ضیافت توسط خانواده عروس : یک هفته بعد از مراسم نشونی برون خانواده عروس ، اقوام وخانواده داماد( به همراه اقوام خود) را میهمان می کنند. ( فقط یک میهمانی ساده ، بدون جشن ورقص وپایکوبی)
برگزاری ضیافت توسط خانواده داماد : بعد ازگذشت یک هفته از ضیافت خانواده عروس ،این بار خانواده داماد اقوام وخانواده عروس ( به همراه اقوام خود) را میهمان می کنند. (ضیافت ساده بدون جشن ورقص وپایکوبی )
مراسم عقد : قبل از مراسم عقد (معمولا چندروز قبل ازمراسم ) عروس وداماد به همراه خانواده و اقوام به خرید می روند.خانواده داماد برای عروس وخانواده عروس برای داماد خرید می کنند.( خرید قرآن ، طلا، لباس و لوازم ارایشی و...).
 مراسم عقد با جمع شدن فامیل و مدعوین در منزل داماد برگزار می شود ؛به نحوی که فردی با مراجعه به منزل عروس موافقت وی را برای ازدواج می گیرد و آنگاه در منزل داماد خطبه عقد خوانده می شود.سپس همراه با صلوات و گاهی هم همراه با دف زدن، هدیه های داماد در طبق هایی که به آن «خونچه» می گویند تا منزل عروس توسط میهمانان برده می شودو به میهمانان حامل خونچه هدیه هایی از طرف خانواده عروس داده می شود. آنگاه ادامه مراسم در خانه عروس برگزار می شود. (پذیرایی و جشن ورقص وپایکوبی )
مراسم شب یلدا : خانواده داماد به همراه اقوام با هدایایی ازقبیل طلا ،لباس زمستانی ،میوه وشیرینی ،کیک شب یلدا ،اجیل ،شلغم ،لبو و ...به منزل عروس می روند.این مراسم با جشن وپایکوبی همراه است.
" شب بعد  همین مراسم توسط خانواده عروس برای داماد انجام می شود"
اعیاد ومناسبت ها : خانواده داماد برای عروس میوه وشیرینی و هدایایی از قبیل طلا ،لباس و... می برند.
مراسم عروسی : قبل از مراسم عروسی(معمولا چند روز قبل) همانند مراسم عقد ، اقوام وخویشاوندان به همراه عروس وداماد به خرید می روند(به همان منوال) .
مراسم عروسی در خانه عروس برگزار می شود .(اما پذیرایی آقایان درخانه پدر داماد). همه ی اقوام وخویشاوندان در ضیافت عروسی حضور دارند وبا میوه وشیرینی پذیرایی می شوندو به جشن وپایکوبی       می پردازند. ( اما پذیرایی شام در هیئت روستا است.)
مراسم نمک خورون : بعدازگذشت 3شب  ازمراسم عروسی، عروس از خانواده داماد کادو (هدیه) میگیرد.
" شب بعد همین مراسم برای داماد گرفته می شود واین بار داماد از خانواده عروس کادو می گیرد."
آش پشت پا : بعداز گذشت 10-20   روز از مراسم عروسی  به خاطر اینکه عروس وداماد به خیر وخوشی زندگی مشترک خودرا شزوع کردند آش می پزند و اقوام وخویشاوندان را دعوت می کنند.
رسومات سربازی
آش پشت پا : این مراسم قبل از سربازی  انجام می شود (به خاطراینکه سرباز به خیر وخوشی باز گردد). دراین مراسم اقوام وخویشاوندان هدایایی نیز می آورند.
ضیافت سربازی : به میمنت بازگشت فرداز سربازی ضیافتی برگزار می کنند واقوام وخویشاوندان را دعوت می کنند.
روغن جوشی (نان روغنی) ماه شعبان
یکی از رسم و رسوماتی که مردم روستای فهالنج دارند با شروع ماه شعبان آغاز می شود . این رسم قدمتی دیرینه در روستای فهالنج دارد. روغن جوشی نانی است سنتی که شیرین است و گرم خوردن آن بسیار لذیذ است. درپخت این نان شکر بیشتری نسبت به دیگر نان ها استفاده می شود و از تخم گشنیز نیز برای خوش طمع شدن آن استفاده می کنند و به صورت نان های گرد و نازک کوچکی در روغن جوشیده می شود و طعمی بسیار لذیذ دارد که همه افراد طالب آن هستند. این نان که به روغن جوشی معروف است با شروع ماه شعبان یا همان اول برات پختش آغاز می شود و بدین صورت هست که افرادی که سال اولی است کسی از خانواده آنها فوت کرده است این نان را پخت می کنند و به در خانه های دیگران می برند وبه این صورت برای آنها خیرات می کنند .
علاوه بر روز اول برات ، در روزهای سیزدهم ، چهاردهم و پانزدهم برات نیز این نان پخت می شود و تمام اهالی بر سر مزار فوت شدگان حاضر می شوند و از مردم با این نان پذیرایی می کنند . روز پانزدهم برات یکی از روزهایی است که یک فهالنجی در هرکجای ایران که باشد سعی می کند خود را به روستای فهالنج برساند و بر سر مزار بستگانش حاضر شود زیرا این ماه یکی از پرفضیلت ترین ماه های سال می باشد .
مراسم (جشن) سده
درگذشته درغروب آفتاب دهمین روز از بهمن دقیقا 50 روز به عید نوروز و100 روز به موسم جو وگندم (غلات) جشن سده را برگزار میکردند ؛ به این صورت که هیزم خاصی به نام چخچه ( که زود شعله ور می شود و زود خاموش ) را جمع اوری می کردند و در هر کوچه هیزم هارا روی هم ریخته و انهارا شعله ور می کردند . مردم دور آتش جمع شده و از روی اتش می پریدند به جشن وشادی وسرور می پرداختند و شعر می خواندند ( 50 به نوروز 100 به غله ... پدرم ادامه شعر روفراموش کرده بودند) ومردم در کنار اتش برای حفظ حیوانات محلی آبستنی دعا می کردند وهمچنین دعا می کردند فصل سرما تمام شود و گرما فرا رسد ومحصولات کشاورزی خود را برداشت کنند. این مراسم تا سه شب به همین منوال برگزار میشد.

امروزه هم کم وبیش جشن سده  در روستا برگزار می شود.

آش (حلیم) زرگ
هرساله قبل از امدن سرما (معمولا قبل از آذرماه) برای آمدن باران ، درزیارتگاه زرگ ( زرگ : روستایی درنزدیکی فهالنج ) به پخت آش (حلیم) می پردازند؛ که هزینه آن ازاهالی روستا جمع می شود.
همانطور که درتصویر بالا ( پخت حلیم زرگ 1396)  ملاحظه می کنید بعضی از اهالی ، از شب قبل به زرگ رفته و به آماده سازی حلیم (فردا) میپردازند. (حلیم درصبح روز بعد توزیع می شود.)

لغت فهالنج
خود لغت فهالنج از آنچه به ما رسیده است خلاصه ی فهم الناجون میباشد .می گویند وقتی شهر سوخته ویران شد گروهی از ساکنان آن که از این ویرانی جان سالم بدر برده بودند راه شمال را در پیش می گیرند و در محلی دست به حفر قنات می زنند و این محل را برای زندگی انتخاب میکنند. این روستا در چرخه ی روزگار بعد از اسلام افراد سرشناس و عالمی را پرورش می دهد که هنوز نام و آوازه ی آنان در کوی و برزن شنیده می شود.
وجه تسمیه‌ی روستای فهالنج
در خصوص اینکه اصل واژه ی فهالنج چه بوده است دو نظر وجود دارد:
۱- اینکه مکانی که در حال حاضر روستای فهالنج قرار گرفته، جزو اماکنی بوده که به سبب ایمان اهالی، از واقعه ی عذاب قوم لوط، نجات یافته و به همین دلیل به آنها «فَهُم ناجون» به معنی نجات یافتگان می گفتند که کم کم به علت تغییر در گویش به فهنوج ـ فهلوج ـ فهلونج ـ فهلنج و فهالنج تغییر یافته است.
اشکالی که بر این نظریه وارد است این است که منطقه ی فهالنج در مرکز ایران و سرزمین پارسی زبان قرار دارد. بنا براین بعید است که اطلاق عبارت «فَهُم ناجون» بر اهالی آن صحیح باشد.
۲-  روستای فهالنج، مکانی بوده است که مردمان آن از لنگ های پهنی استفاده می کرده اند که به همین دلیل به منطقه ی آنان «پهن لنگ» اطلاق می شده است. و به تدریج واژه ی «پهن لنگ» به پهلنگ تبدیل و با ورود زبان عربی به ایران و جایگزینی حروف «ف» و «ج» به جای «پ» و «گ» فارسی اسم این مکان به «فهلنج» و سپس در نگارش رسمی به «فهالنج» تغییر یافته است.
به نظر می رسد با توجه به گویش اهالی، این نظریه مقرون به صحت باشد.

فرهنگ لغت فهالنج ( تلفظ لغات فهالنجی )
چِلِک Chelek : بر حلب زدن
درقدیم هرروز درسحرگاه ماه مبارک رمضان  برای بیدار کردن اهالی برای سحری برحلب می زدند.
خزینه khazine: حمام
به حمام عمومی در قدیم خزینه می گفتند. مردان وزنان حمام جداگانه داشتند ؛ به این صورت که درآن یک حوض وجودداشت  وجایگاهی در زیر آن که با روشن کردن هیزم ، آب حوض گرم می شد واز آن برای استحمام استفاده می کردند. ( مردم هزینه استفاده از خزینه را به صورت سالی پرداخت میکردند. سهم هر نفر درسال 3 تومن ( قرون ) بود.)
وادار کو  Va Dar Ko به ایست  
دِگیر کو De Gir Ko روشن کن
چووَه Chuovah وردنه
 وَرشورَنِم Var Sho ra Nem شخم بزنیم (با ابزار و ماشین)
بِکولِم Bekolem شخم بزنیم (با بیل)
 یَه بُرِّ Ya Bor Re تعداد زیاد ، فراوان
 یَه پَتَلِ زَنِم Ya Patale Zanem گردش کنیم
 هَیم Haim کود حیوانی
 پَچوک Pachok پای گوسفند
 پوسِنْگ Poseng نیشگون
کُلِکْ kolek دکمه
 جَوز jauoz گردو
دِل مالا Del Ma la کثیف / بیزار (شدن)
کَخ Kakh خرمای نارس
 اِشْکَمرَو Eshkamru اسهال
 پیشْک Pishk برگ درخت خرما
وَرْغَلْت Var Ghalt دراز بکش
 حُقَه Hoghah قوطی های کوچک
کَلَوَنْگ Kalavang سرگرم - دستکاری کردن
 کُنْدِرِشْک Kon de reshk آرنج
 قَیْبَه Ghey baah قفسه سینه
شَمَروت Shamarot بهم ریخته
کُلُمْبَزی Kolombaazi گنبد
 تَبَق Tabagh ورقه امتحانی
 بِیَمَه Byamah آمد
تَرْقَزْ دِ Tar ghaz De بینداز
 وَرْ او بَرْ خِزْ Var ou Bar Khez برو کنار
 پُوز pouz جلوی دهان
 کِشْمُو Keshmuo صحرا، مزرعه
 مُرْدَزْما Mordazma شیء ترسناک
 دُرْواخ Dorvakh کامل
زینه Zinaa پله
 هِنْگِلَوْکُشْتی Hengeluo Koshti الاکلنگ
خِلِشُّونَک Khelesh shounak سرسره
 گُراهْنَه Gorahnah مشت
گُورمُشْت Gormosht مشت محکم
حُروم Huruom دفعه، مرتبه
 کَلَفْچو Kalafchu چانه
سوسِلِنْگ : نوعی پرنده گنجشک مانند ، به رنگ سفید و خاکستری - کنایه از فرد لاغر اندام
 بِدَرّی : پاره شد
 لَتَّه : تکه پارچه کهنه
 بِدَر تَرَق  : زود بیا بیرون
سیخور : خارپشت
 وا پَهْلیدن : بازرسی کردن
 جُلَّه : کود شتر
شُلَّه یا شُلَّن : آبشار
خَلَه شیکشیکو : جیرجیرک
روز گردش : آفتاب گردان
هُکّو  :سکسکه
وا کَرَنُم ، وا کَرو : بتراشم ، بتراش
 هوچ : تاب
 بِدَرْخِلِشّیدُم : لیز خوردم
گِرْبو : یقه
 گُرْزُمبه  : چاق
ارسالی توسط دانشجو الهه یوسفی

منبع : نقل قول از پدربزرگ ، خاله ، بابا و مامان
قسمت لغت فهالنج و وجه تسمیه آن : https://iranvillage.ir/1392

تصاویر در ادامه مطلب

مراسم عروسی در روستای زول

  • ۷۷۶

مراسم عروسی در روستای زول
در زمان قدیم بزرگان دو خانواده تصمیم بر ازدواج دو زوج می گرفتند و دختر و پسر حق نظر دادن نداشتند و رسم این بود که از بچگی دختر و پسر رو برای هم نشون میکردند و اعتقاد داشتند عقد دختر عمو و پسر عموبا هم در آسمان بسته می شود خانواده داماد با خانواده عروس صحبت می کردند و وقتی خانواده عروس قبول میکردند در روز خواستگاری خانواده داماد یک پنج قرنی نقره و یک کله قند و یک جعبه شیرینی برای خانواده عروس میبردند و می گفتند این دختر نشون کرده ماهست
وقتی داماد و عروس را عقد می کردند ،
داماد چند ماه یا چند سال برای پدر عروس کار میکرد ( کارهای از قبیل هیزم اوردن و کارهای کشاورزی) در زمان عقد پسر دختر حق دیدن همدیگر را نداشتند  تاوقتی که عروس را به خانه  می بردند و بعد از عقد که چشن عروسی را میگرفتند سه شبانه روزط ول میکشید
مراسم هیزم کشون
در اولین شب عروسی مراسم هیزم کشون بود که خانواده  داماد چندین بار هیزم با ساز و دهل  برای خانواده عروس میبردند و یک شال قرمز بر روی   بار جلو می انداختند و خانواده عروس این ها رو شام  میدادند و بشقاب خاشوک ( خرما و بادامها به دستمال می بستند و به آن ها میدادند)
مراسم که از خو
در صبح اول عروسی دو نفر از خانواده داماد دو نفر از خانواده عروس به خانه اقوام   عروس و داماد میرفتند که ما اومده ایم که عروسمان را به خانه ببریم ( این مراسم به  جای بردن کارت عروسی درقدیم بوده است ) در خانه اقوام به آن ها خرما وادامه و سنجد و... به آن ها هدیه میدادند و این ها را که   جمع میکردند و به خانه پدرداماد میبردند
مراسم حنا بندون
خانواده داماد برای خانواده عروس همراه اقوامشان حنا میبرند برای عروس یک تخت سفید درست می کردند و عروس را روان  مینشاندند و دست ها و پاهایش را حنا  میکردند و میزدند و میرقصیدند و در خانه  پدر داماد مراسم حنا بندون برای داماد برگزار می شد و همچنین در آنجا هم مردان میزدند ومیرقصیدند
مراسم درود
وقتی میخواهند عروس را ببرند چند  سینی خرما وبادام میکنند و برای پدر  عروس میبرند و همچنین یک کیسه ارد و یک گوسفند میبردند به این مراسم    مراسم درود میگفتن
مراسم عروس برون
لباس مخصوصی را داماد می پوشید که یک دستمال خیاطه بر سر داماد می بستند  یکی هم بر کمر داماد می بستند و عروس را مشاهده آرایش میکرد و لباس نو سفید را   عروس می پوشید و سبزی و پنیر و نان به کمر عروس میستند که نشانه این است که عروس روزی خود را از خانه پدرش میبرد به خانه داماد و یک قر آن به بازوی راست  می بستند سیس داماد به خانه پدر عروس میرفت و عروس را حاضر می کردند و داماد چادر عروس را از دو طرف میگرفته تا از هم جدا نشوند و پدر و برادر داماد کمر داماد را میگرفتند و داماد را همراهی می کنند و فامیل های عروس عروس را همراهی میکردند تا به خانه داماد مارسیدند وسپس وقتی به در خانه داماد میرسیدند داماد انار را بر یر در خانه میزد و اگر انار شکسته میشد موفقیت داشتند و گرن نشانه خوبی نبود وسوره  الرحمن را همچنین با آواز میخواندند و جشن میگرفتند و میرقصیدند

تهیه کننده : الهه رحمتی
مصاحبه با : گلبهار قلی پور فاطمه محمد نژاد

طلبو

  • ۸۰۴

هنگامی که پسری به مرحله ازدواج می رسید پدر و مادرش به فکر دامادی او می افتادند و با مشورت با بزرگان خانواده و افراد مورد وثوق خود دختری متناسب پسرشان در نظر می‌گرفتند.
پس از آن چند نفر بزرگتر به خانه دختر می رفتند و موضوع را با مادر دختر در میان می‌گذاشتند مادر دختر اجازه می خواست که این مسئله مهم را به پدر دختر اطلاع دهد تا پدر دختر تصمیم نهایی را بگیرد و یا اینکه در پاسخ آن بانوی واسطه (شخصی که قاصد بر خواستگاری برای خانواده عروس است ) می گفتند اجازه بدهید تا استخاره کنیم .
پس از آن پیغام می‌دادند که استخاره راه داده یا نداده است.
اگر جواب شان مثبت بود و یا استخاره راه می داد یک گوسفند را قربانی کرده و یک سینی گوشت ، یک سینی قند ، یک سینی صابون و حنا و یک سینی که لباس در آن بود برای خانه عروس می برند.

این مراسم مخصوص شب اول خواستگاری بود .
در شب دوم رسمی به نام کُندگی وجود داشت که شرح آن به این قرار بود که روز بعد از خواستگاری به بیابانهای اطراف رفته ، هیزم و کنده جمع می‌کردند و برای خانواده عروس می بردند به عبارتی کنده ها را درب خانه عروس می‌انداختند.
این هیزم ها بیشتر شامل چوب درختان گز و طاق بود.

در شب سوم خانواده عروس، خانواده داماد را برای صرف شام و شب نشینی دعوت می کردند .
مدت زمان بین خواستگاری ، عقد و عروسی را عموماً به نام (د نووم و گفت هم بودن ) یعنی عروس و داماد  به نام یکدیگر هستند نامیده می شود.
اصطلاح لفظی که برای خواستگاری در دیهوک به کار می رفته است را طلبو  می نامیدند.
 

کُندگی

  • ۸۱۵

 

در شب دوم خواستگاری رسمی به نام کندگی وجود داشت که شرح آن به این قرار بود که روز بعد از خواستگاری به بیابانهای اطراف رفته ، هیزم و کنده جمع می‌کردند و برای خانواده عروس می بردند به عبارتی کنده ها را درب خانه عروس می‌انداختند.

این هیزم ها بیشتر شامل چوب درختان گز و طاق بود.

مراسم خواستگاری و ازدواج در دیهوک 

 

مراسم ازدواج در روستای سیاه خونیک نهبندان

  • ۷۹۷

بسم الله الرحمن الرحیم

نحوه برگزاری مراسم ازدواج در شهرستان نهبندان
روستای سیاه خونیک

خواستگاری
    • در روستای سیاه خونیک اگر در یک طایفه دختر و پسری در یک تاریخ به دنیا بیایند در صورت علاقه خانواد ه هایشان از همان لحظه تولد دختر ناف بریده پسر می شود و هنگامی که بزرگ شدند با هم ازدواج می کنند.
    • در موقع خواستگاری رفتن این موضوع بر عهده یک یا چند ریش سفید و بزرگتر است که به صورت محرمانه به خانه عروس می روند و از رضایت خانواده عروس با خبر می شوند و هنگامی که اطمینان پیدا کردند مراسم خواستگاری به صورت رسمی برگزار می شود.و اقوام عروس و داماد را از این خواستگاری و رضایت دادن خانواده عروس  باخبر می کنند 

نامزدی
    • مراسم خواستگاری و نامزدی معمولا شب ها برگزار می شود، در شب نامزدی خانواده پسر با  مقداری شیرینی، یک دست لباس و یک جفت کفش و یک انگشتر به عنوان پشت حلقه یا نشون و مقداری لوازم خوراکی به خانه  عروس می روند.
    • روی لباس عروس چند شاخه نبات می گذارند به امید اینکه زندگی شیرینی را شروع کنند؛خانواده پسر حلقه نامزدی می گیرند و در شب نامزدی آن را به دست عروس می کنند.پس از برگزاری مراسم نامزدی پسر حق دارد گاهی اوقات به خانه ی دختر برود و در برخی امورات به خانواده ی دختر کمک کند.
در این مجلس بزرگان خانواده عروس از قبیل پدر بزرگ و مادر برزرگ و عمو و دایی وخاله و عموی عروس خانم حضور دارند .

مراسم عقد
    • چند روز مانده به عقد، زنان درجه یک از طرف خانواده داماد و عروس برای خرید راهی بازار می شوند، از طرف خانواده داماد پارچه و لباس برای عروس خریده می شود و از طرف خانواده عروس نیز برای داماد پیراهن و شلوار و کفش خریداری می شود علاوه بر آن برای اعضای خانواده عروس و داماد نیز هدایایی خریداری می شود.
    • معمولا میزان مهریه همان زمانی که فرد برای کدخدایی می رود تعیین می شود و برای شب برگزاری مراسم عقد میزان مهریه مشخص شده است.
    • برای مراسم عقد بزرگان فامیل دعوت می شود و مراسم باشکوهی در این خصوص برگزار می شود و مقدار مهریه که از قبل تعیین شده بود به ثبت می رسد.
    • سفره عقد پهن می شود که در آن قرآن، شمعدان، دو کله قند، ظرف عسل، شیرینی، اسپند و کندر چیده می شود.
    • عروس و داماد در روز عقد در دو اتاق جدا هستند ؛هنگام خواندن صیغه عقد پارچه ی سفیدی بالای سر عروس و داماد گرفته شده و یکی از زنان نیز دو کله قند کوچک را به هم می ساید؛بعد از امضای موارد ثبت شده در عقدنامه توسط داماد روحانی به مجلس بانوان می رود و برای عروس صیغه ی عقد می خواند و بعد از گرفتن بله دفتر ازدواج را به عروس داده تا امضا نماید.بعد از این داماد به مجلس بانوان آمده و در کنار عروس می نشیند و آغاز مراسم زندگی خود را جشن می گیرند.

صلاح بینو
در این سنت از طرف خانواده ی داماد ریش سفیدان آنها به خانه ی عروس میروند تا از آنها برای برگزاری مراسم عروسی اجازه بگیرند و زمان را برای خرید عروسی ومراسم حنابندان و عروسی را مشخص کنند اگر خانواده ی عروس آمادگی لازم برای برگزاری عروسی را داشته باشند 
اجازه ی برگزاری مراسم عروسی را به آنها می دهند.در بیشتر مواقع عروسی در تابستان برگزار می شود زیرا بیشتر اقوام عروس و داماد ساکن شهر هستند.

کش و سفره برون
    •  در ظهر روز حنابندان این مراسم را خانم ها انجام می دهند.در این مراسم خانواده ی داماد لباس و هدایایی که برای عروس خانم خریده اند را به خانه ی عروس می برند و در آنجا زنان جمع می شوند وبه آنها نشان می دهند همچنین خانواده ی عروس هم لباس و هدایایی را که برای داماد خریده اند را به خانه ی داماد می برند و به افرادی که آمده اند نشان می دهند.

حنابندان
    • در این مراسم ،عروس  و خانواده ی عروس در خانه ی پدر عروس و داماد و خانواده اش هم در خانه ی پدر داماد هستند.
    •  بعد از حنا بستن داماد،چند خانم از طرف خانواده ی داماد یک سینی حنای تزیین شده به خانه ی عروس میبرند و با خوانندن شعر های محلی از خانواده ی عروس اجازه میگیرند تا وارد خانه شوند و  بعد از آن عروس خانم را حنا می بندند.

    •  اصلاح موی داماد(سرتراشک)

    • این مراسم  بعد از ظهر روز عرسی برگزار می شود که در این مراسم داماد را یکی از مردان موهای سر و سبیلش را کوتاه می کند و بقیه افراد شعر محلی مربوط به این سنت را می خوانند.در این مراسم مردم را با شکلات و شیرینی پذیرایی می کنند.و بعد داماد به حمام می رود و لباس دامادی اش را می پوشد.داماد را بعد از حمام به سمت خانه ی عروس می برند و در جلوی در خانه ی عروس یک عدد تشک و بالشت به همراه آینه و شمعدان و سرمه گذاشته اند که چشمان داماد را سرمه می کشند و بعد از آن داماد را پیش عروس می برند و هدایای خانواده های عروس و داماد را نشان می دهند . بعد از آن داماد دوباره به مجلس مردان می رود.

مراسم عروسی
    • در این روز  اگر عروس از روستای دیگری باشد تا اذان ظهر عروس در روستای خودش است و  بعد آن داماد به همراه اقوام خود آن را به روستای خود می برد و مراسم در روستای داماد ادامه پیدا می کند و همچنین عروس در خانه ی یکی از اقوام خودش در روستای داماد است که مراسم زنان در آن خانه برگزار می شود.مراسم تا شب ادامه دارد.

عروس کشان
    • در این مراسم داماد به همراه اقوام و بزرگان محل به درب منزل پدر عروس رفته و تا پدر داماد به عروس خانم هدیه ای ندهد به آنها اجازه نمی دهند تا عروس را با خودشان ببرند؛ بعد از خداحافظی عروس با خانــواده و اقوام خود داماد دست عروس خانم را گرفته و به همراه اهالی به سمت خانه داماد روانه می شوند ، و به داماد یک فانوس می دهند تا پیاده عروس خانم را به خانه ببرد ؛وقتی عروس و داماد جلوی درب منزل خود رسیدند ؛به هر کدامشان یک عدد تخم مرغ می دهند تا به بالای در خانه بزنند ؛فامیل و اقوام هدایای خود را به داماد و عروس می دهند و در پایان هم گوسفندی را به میمنتی و مبارکی ازدواج داماد و عروس ذبح میکنند و بعد از آن عروس و داماد روانه خانه خود می شوند؛ جلوی درب ورودی حال عروس خانم از آقا داماد قول یک مسافرت را می گیرد که معمولاً بعد از چند وقت داماد به قول خود وفا می کند و به محلی که قول داده می روند .

شاه گردی
    • در این مراسم روز بعد از عروسی داماد به تنهایی به خانه ی هریک از اقوام خود می رود و هریک از اقوام آن به او چیز هایی از جمله تخم مرغ محلی ،شیر،شکلات،بسته ی چای و .. می دهند.

پاتختی
    • یکی دیگر از مراسمات این روستا مراسم پاتختی است این مراسم روز بعد از عروسی برگزار می شود به این صورت کــــه جهیزیه عروس خانم را با چند ماشین به خانه داماد برده می شود و بعد از ظهر همان روز اقوام داماد جهیزیه عروس را مــــــی چینند و شب مراسم پاتختی می گیرند در این مراسم اقوام عروس و داماد هدایایی به رسم یادبود به آنها تقدیم می کنند و آغاز شروع زندگی نو را به آنها تبریک می گویند .

منبع:مطالب این پاور از گفت و گو با آقای علی جعفری نوشته شده است.

نام درس :آموزش مطالعات اجتماعی
استاد مربوطه:استاد حقیقی
تهیه کننده:مهسا جعفری

آداب و رسوم ازدواج در شهر دیهوک

  • ۹۱۱

بسم الله الرحمن الرحیم

" آداب  و رسوم ازدواج در شهر دیهوک "

در گذشته ازدواج و تشکیل خانواده در دیهوک و اطراف آن رسوم و آداب خاصی داشت که هنوز هم برخی از آنها رواج دارد.
مراسم ازدواج در سه مرحله انجام می شد که عبارت اند از نامزدی ، عقد و عروسی .
برخی از خانواده‌ها از همان سالهای نخستین کودکی دختران و پسران را به نام هم می کردند البته این وضعیت در میان خویشاوندان نزدیک معمول بود یعنی بی آنکه آن دو را رسما نامزد کنند ،  چنان وانمود می‌کردند که آنان در آینده با هم ازدواج خواهند نمود و بسیار اتفاق می افتاد که این امر واقعیت می یافت و پیوستگی خانواده استوار تر می شد.
گاهی همین ازدواج محقق نمی شد و حتی منجر به ایجاد کینه و کدورت در بین خانواده‌ها می شد.

هنگامی که پسری به مرحله ازدواج می رسید پدر و مادرش به فکر دامادی او می افتادند و با مشورت با بزرگان خانواده و افراد مورد وثوق خود دختری متناسب پسرشان در نظر می‌گرفتند.
پس از آن چند نفر بزرگتر به خانه دختر می رفتند و موضوع را با مادر دختر در میان می‌گذاشتند مادر دختر اجازه می خواست که این مسئله مهم را به پدر دختر اطلاع دهد تا پدر دختر تصمیم نهایی را بگیرد و یا اینکه در پاسخ آن بانوی واسطه (شخصی که قاصد بر خواستگاری برای خانواده عروس است ) می گفتند اجازه بدهید تا استخاره کنیم .
پس از آن پیغام می‌دادند که استخاره راه داده یا نداده است.
اگر جواب شان مثبت بود و یا استخاره راه می داد یک گوسفند را قربانی کرده و یک سینی گوشت ، یک سینی قند ، یک سینی صابون و حنا و یک سینی که لباس در آن بود برای خانه عروس می برند.

این مراسم مخصوص شب اول خواستگاری بود .
در شب دوم رسمی به نام کندگی وجود داشت که شرح آن به این قرار بود که روز بعد از خواستگاری به بیابانهای اطراف رفته ، هیزم و کنده جمع می‌کردند و برای خانواده عروس می بردند به عبارتی کنده ها را درب خانه عروس می‌انداختند.
این هیزم ها بیشتر شامل چوب درختان گز و طاق بود.

در شب سوم خانواده عروس، خانواده داماد را برای صرف شام و شب نشینی دعوت می کردند .
مدت زمان بین خواستگاری ، عقد و عروسی را عموماً به نام (د نووم و گفت هم بودن ) یعنی عروس و داماد  به نام یکدیگر هستند نامیده می شود.
اصطلاح لفظی که برای خواستگاری در دیهوک به کار می رفته است را طلبو  می نامیدند.

بعد از صحبتهای ابتدایی ، محور صحبت ها درباره مهریه و جهیزیه است .
بر خلاف رسم های امروزی که طلا و سکه برای مهریه رایج است ، از  مس به عنوان یکی از اقلامی که باید در مهریه لحاظ شود نام برده می‌شود .
برای مثال، دیگ و قابلمه و ظروف مسی را در مهریه لحاظ می‌کردند.
از چیزهای دیگری که در مهریه مرسوم بود می‌توان زمین کشاورزی، آب قنات ،منزل مسکونی، لباس ابریشم و ... را نام برد .
در مورد جهیزیه هم باید به این نکته اشاره کرد که برخلاف جهیزیه های سنگین امروزی که بر عهده خانواده‌ها است ، در دیهوک قدیم این گونه نبود.

جهیزیه شامل لحاف، تشک، پشتی، بالشت، یک سماور ، دو سه عدد استکان و سایر لوازم ضروری زندگی آن زمان بوده است .
این اقلام جهیزیه عموم مردم بوده و خانواده‌هایی که استطاعت مالی داشتند به این اقلام ، قالی و یکسری وسایل دیگر اضافه می‌کردند .

داشتن خانه بر عهده داماد بود و از آنجایی که مصالح خانه ها ، از گل بوده ، تهیه و ساخت خانه مخارج سنگینی برای داماد و خانواده او نداشت .

البته به مرور زمان جهیزیه هایی که خانواده ها به فرزندان خود می دادند بیشتر شده تا به دوره کنونی رسیده و پر زرق و برق شده است.

بعد از این مراحل نوبت به مراسم حنابندان می‌رسد برای این مراسم دو نفر یکی از اقوام عروس و یکی از اقوام داماد به درب خانه ها مراجعه کرده و آنها را برای مراسم حنابندان دعوت می‌کردند .
برای برگزاری این مراسم حنایی را که از قبل آماده کرده اند برای دست و پای عروس و داماد استفاده می کردند.

در دیهوک قدیم برخلاف رسوم امروزی که عروس و داماد به آرایشگاه های تخصصی می روند، رسم بر این بود که سر خود را حنا می کردند و تنها آرایش موجود نیز همین حناکردن سر داماد و عروس بود.

در روز عروسی نیز قاصد ، مردم را به سرحمام دعوت می‌کرد ؛ یعنی عروس به همراه اطرافیان با ساز و دهل به سمت حمام روانه می شد و در بین راه به کسانی که در مشایعت عروس همراهی داشته‌اند ، حنا توزیع می شد.
در هنگام ظهر که عروس از حمام بر می‌گشت، یک تشک کوچک پهن کرده و عروس و داماد در کنار هم روی آن نشسته و جماعت به ساز و رقص مشغول می شدند.

پوشش عروس در این مراسم چادر سفید است .
در شب عروسی هم رسم بود که برای اهالی ده برنج طبخ می کردند و عموماً برنج خالی بوده است و یا رشته نیز به آن اضافه می کردند و در داخل بشقاب ریخته و تکه ای نان برای اینکه غذا دیرتر سرد شود ، بر روی آن می گذاشتند و به درب منازل اهالی می‌بردند.
گاه این مراسم ها تا هفت روز ادامه داشت.


منبع : کتاب دلوک
نویسنده: قاسم رئوفی و الهام رضوانی مقدم

درس : آموزش مطالعات اجتماعی
موضوع: پدیده اجتماعی ازدواج در شهر دیهوک
استاد : استاد حقیقی
دانشجو : فاطمه غریب

آداب و رسوم مربوط به ازدواج در قاین

  • ۸۰۳

زمانی که خانواده پسر قصد خواستگاری دارند یکی از آشنایان که بزرگ­تر را برای مطرح کردن موضوع پیش میفرستند و این موضوع به این خاطر است که خانواده دختر هر­چه که بخواهند بدون این که در رودربایستی بگویند. اگر جواب خانواده دختر مثبت بود تحقیق می­کنند و اگر خواستگاراز اهالی روستا یا اقوام باشد به­ دلیل شناخت کافی نیازی به تحقیق نخواهد بود . پس­ از گرفتن جواب مثبت خانواده پسر به خانه خانواده دختر رفته درباره مهریه به توافق میرسیدند و آن رامینوشتند و برای عروس نشانی میبردند به اصطلاح عامیانه همان نشونی­، که در آن زمان چیز های مختلف مانند پارچه لباس و انواع خوراکی بوده.( در زمان حال نشونی حلقه طلا و … هست .)

مهریه در آن زمان مانند الان سکه نبوده است و شامل چیزهای مختلفی مانند گاو، گوسفند، زمین، آب، لحاف، تشک، پارچه، خانه و… میشده. مادرم از مادربزرگش نقل میکند که مهریه ایشان علاوه بر گاو و گوسفند و.. شامل پارچه هایی که عشایر به آن سیاه چادر میگویند نیز بوده، با این که سبک زندگی آنها عشایر این بوده اما برای این که در زمانی که در زمان دامداری از گرما و سرما محفوظ بمانند استفاده میشده است. مدت زمان ماندن در مرحله نشونی بستگی به خود خانواده ها و فراهم شدن موقعیت مناسب داشت.

برای مراسم عقد نیز جشنی برپا می شده و آقایان به خانه داماد و خانوم ها به خانه عروس میرفتند و به جشن و پایکوبی میپرداختند. در مراسم عقد غذا به عهده خانواده داملد بوده و غذای آماده شده را به خانه عروس میبردند اما اکنون با توجه به تغییر آداب و رسوم هزینه مراسم عقد بر عهده خانواده عروس است.

بعد از عقد در خانواده داماد برای عروس هدیه هایی می آوردند مانند لباس و مواد خوراکی مانند: قند، چای و..

در گذشته بعد از اتمام مراسم عقد خانواده داماد به همراه داماد به خانه خود می‌رفتند و خانواده عروس در خانه خود می ماند اما امروزه در بیش تر شهر ها و روستا ها بعد از عقد شب داماد خانه عروس می ماند.

درگذشته عروس و داماد در زمان عقد در محدودیت وضعیتی بودند و نمی­توانستند که با هم مسافرت بروند یا داماد شب خانه عروس بماند و برعکس اما امروزه دیگر چنین اعتقاداتی وجود ندارد.

یکی از رسوم که در دوران عقد وجود داشته و دارد این است که خانواده داماد برای عروس در اعیاد مختلف و شب های یلدا هدیه می برند این هدایا شامل لباس و خوراکی بوده که امروزه طلا نیز به همراه دیگر هدایا می برند بعضی از افراد.

هیزمی:

یکی دیگر از رسوم دوران عقد هیزمی بوده دوران گذشته وجود داشته است.( زمان مادربزرگم)

هیزومی به این صورت بوده است که داماد بعد از عقد برای خانواده عروس هیزم جمع کرده و تکه می کرده است و برای آنها میبرده.( در آن زمان هنوز گاز و.. نبوده است و وسیله گرمایشی مردم هیزم بوده است.)

حنابندان:

یکی دیگر از رسومی که وجود دارد مراسم حنابندان هست که در گذشته این گونه بوده که آقای خانه داماد رفته این خانم ها به خانه عروس آمده و به جشن و پایکوبی می پرداختند و دست های عروس و داماد را حنا می‌گذاشتند. در این مراسم خانواده داماد هدیه هایی را به همراه حنا برای خانواده عروس و عروس می آورند و و اشعاری را میخوانند. و مهمانان مقادیری پول به عروس هدیه میکنند.

در زمان حال این گونه است که مردها و زن ها خانه عروس میروند مرد ها جدا و زن ها جدا ممکن هم هست که مرد ها خانه یک نفر دیگر بروند. و داماد دست عروس را حنا میگزارد و عروس دست داماد را.

این رسم امروزه بسیار کمرنگ شده و به ندرت انجام میشود.

آداب و رسوم مربوط به عروسی این گونه بوده است که عروس و داماد را به حمام می بردند.( در آن زمان مردم حمامی نداشتند که آب گرمو لوله کشی داشته باشد و جایگاهی در خانه ها به عنوان حمام وجود داشت اما باید خود آب گرم کرده و استفاده میکردند. و به همین خاطر بیش تر مردم به حمام عمومی که لوله کشی بود و آب گرم داشت میرفتند.) و مردم پشت در حمام به ساز زدن و دهل و پایکوبی می پرداختند.

و داماد باید هزینه حمام خانواده عروس و تمام کسانی که در حمام عمومی بودند چه اقوام و غیر اقوام را پرداخت می کرد. همچنین داماد باید هزینه آرایش تمام زنان مهمانی که مایل به آرایش کردن بودن را بپردازد. در آن زمان آرایشگاه وجود نداشت و شخصی که در زمینه آرایش کردن مهارت داشت این کار را انجام میداد.

در شب عروسی در گذشته ها یک مراسم داشتند که با آن شو بازی می گفتند که همان نمایش طنز است که کم کم این مراسم کمرنگ شده به گونه ای که الان دیگر وجود ندارد

در گذشته سه روز بعد از عروسی مراسم پاتختی انجام می شد و خانم ها به خانه عروس و داماد می روند و هدیه خود را به عروس میدادند و هدیه هر نفر اعلام میشد.(این که کادوی هر کس را باز کرده و به همه نشان میدادند به نظرم فرهنگی ناپسند بوده است.) کم کم زمان پاتختی به دو روز و یک روز تغییر کرد یعنی یک روز بعد از مراسم عروسی. اما امروزه پاتختی با شب عروسی همزمان است و مهمانان هدیه خود را در همان شب میدهند.

جهیزیه در زمان گذشته بسیار ساده بوده داماد و عروس هر دو تقریباً یکسان جهیزیه داشتند جز بعضی از وسایل مثل اجاق گاز ک عروس تهیه می‌کرد. قابلمه های بزرگ و مسی برعهده داماد بود. اما امروزه وسایلی چون یخچال تلویزیون بر عهده داماد است. فرش را عروس و داماد هر دو تهیه می کنند وسایل برقی خانه مانند ماشین لباسشویی برقی وسایل برقی آشپزخانه به عهده عروس است اما ظروف هم بر عهده داماد و هم به عهده عروس است.
ارسالی توسط خانم فرزانه برزکار به نقل از مادرشان خانم زهرا زارع کار که از تجربیات خودشان و نقل های مادر و مادر بزرگشان روایت کرده اند .

عقل عروس را دزدیدن

  • ۸۰۰

زمان جهاز برون عروس وقتی خانواده داماد جهاز عروس را می برند یکی از وسیله های خوب را زا خانه مادر عروس به عنوان عقل عروس بدون این که خانواده عروس و عروس با خبر بشوند بر می دارند که معروف است عقل عروس را می‌دزدند یعنی از خونه پدر عروس دزدی می کنند که بعداً به عروس و داماد تحویل می‌دهند. (ارسالی توسط خانم فاطمه ذاکری نیا به نقل از خانم نرگس جانفدا)

شَیا

  • ۷۶۰

در گذشته معمولاً یک هفته یا بیشتر مانده به مراسم عروسی یا ختنه سوری یک نفر از طرف خانواده عروس و یک نفر از طرف خانواده داماد با دستمالی از شیرینی به تک تک خانه های روستا مراجعه کرده و ضمن تعارف شیرینی آنان را از مراسم مطلع می کردند . البته افرادی که کام خود را با شیرینی خبر کننده شیرین می کردند معمولاً مقداری شیرینی روی شیرینی های او  می ریختند .
در مراسم عروسی معمولا در شب حنابندان اقوام نزدیک به شام دعوتند و بقیه اهالی هم بعد از صرف شام در منزل خودشان جهت شرکت در مراسم در مجلس حاضر می شوند.
ظهر روز بعد و شب آن همه اهالی دعوت می شدند و برای دعوت هم هر وعده شخص یا اشخاصی از طرف خانواده عروس و داماد به تک تک خانه ها مراجعه و آن ها را به ناهار یا شام دعوت می کردند.
این شیوه دعوت امروز نیز وجود دارد البته برای کسانی که ساکن روستا نیستند کارت دعوت ارسال می شود

منبع :‌وب سایت شخصی ابراهیم حقیقی haghighie.ir

هیزمی

  • ۷۸۳

چند روز مانده به مراسم اعلام می شد که قرار است فردا برای آوردن هیزم به صحرا بروند. صبح روز موعود خانواده داماد  مقداری نان و پنیر و پیاز جهت صبحانه به هر کدام از داوطلبان داده و مردان روستا هر کدام با ریسمان و تبر و الاغ  به صورت دسته جمعی راهی صحرا می شدند . وقتی افراد به اندازه بار یک بار الاغ (خَرَکین) هیزم جمع می کردند . آنها را با طناب به هم بسته و به اصطلاح محلی (خَرَکین) هیزم را روی الاغ بار گذاشته به سمت روستا حرکت می کردند . از نکات قابل توجه در این مراسم رقابت بین جوانان برای جلو افتادن از یکدیگر بوده است.
در این رقابت و تلاش هر فردی که از بقیه جلوتر بود در نزدیکی ورود به روستا مورد استقبال اهالی قرار می گرفت و بر روی بارِ اولین الاغ شال قرمزی می انداختند و این نشانه ی موفقیت او در این رقابت جمعی بوده است.که برای جوانان بسیار مهم بحساب می آمده چون در مراسم استقبال تعدادی زیادی از مردم بخصوص زنان و دختران حضور پیدا می کردند.
بدین ترتیب حجم نسبتاً زیادی هیزم وارد روستا می شد که برای برخی افراد سرشناس روستا از جمله روحانی روستا  و حمامی هم یکی دو بار می بردند و بقیه را هم جهت پخت نان به خانه صاحبان مجلس می بردند . و بخشی از هیزم ها را درشب عروسی در میدانی گذاشته و بعد از صرف شام هیزم را آتش زده و به جشن و پایکوبی می پرداختند و این هیزم ها در گذشته که روستا برق نداشته وسیله روشنایی مجلس هم بوده است.

منبع :‌وب سایت شخصی ابراهیم حقیقی haghighie.ir